سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محفل راهیان نور

به نام خدای غیرت و مردانگی

سه شنبه 87 دی 10 ساعت 10:29 صبح

کم کم مقامات اسرائیلی هم با مردم غزه ابراز همدردی می کنن.

 دیروز پیامک جالبی برام اومده بود: اینک غزه کربلا و امروز عاشوراست. همراه اول.خدایی ببین بدبختی ما تا کجاس که همدردی با فلسطینی ها سوژه تبلیغاتی شده!

یعنی غیر از تظاهرات و ختم قرآن و عزای عمومی و تعطیل کردن حوزه ها و محاکمه خیالی سران اسرائیلی و .... کاری بلد نیسیم؟

اگر دفاع از مردم بی دفاع غزه واجبه، مهیا کردن زمینه های اون هم واجبه.

مسلمونای با غیرت! دیگه سکوت کافیه.  قطع رابطه با منافقین امت را از مسئولین بخواین.تهدید نظامی اسرائیل را مطالبه کنین. این همه قدرت نظامی باید به یه دردی بخوره.پول ریختن تو جیب عرب های کثیف، به اسم عمره را تحریم کنین.ممنوعیت ورود، و نه مصرف کالاهای اسرائیلی را فریاد بزنین. اگه دستتون می رسه، دوستانتون را در کشورهای اسلامی برای خروش علیه حکومت های جائر و دست نشانده و شروع انتفاضه امت اسلام ترغیب کنین. لباس های رزمتون را آماده کنین. از مسئولین بخواین زمینه اجرای عملیات های استشهادی را فراهم کنن.



  • کلمات کلیدی :
  • به قلم: علیرضا توسلی | نظرات دیگران [ نظر]

    مدرسه ای بزرگ به نام روضه

    پنج شنبه 87 دی 5 ساعت 3:18 عصر

    محرم نزدیک است. این را از رنگ و بوی شهر هم می شود فهمید. دوباره بچه هیئتی ها، محله ها را آماده می کنند تا برای امام حسین (علیه السلام) اقامه عزا کنند. وقتی این سفره پهن می شود، هیچ کس بی بهره نمی ماند. هرکس کمکی می کند، به اندازه وسعش و به اندازه عشقش.به راستی که همه چیز و همه کس جمع می شوند. عرفان و حماسه پیوند می خورند، شور و شعور همراه می شوند. فکرش را که می کنم ، می فهمم چرا اینقدر اهل بیت (ع) اصرار داشتند پرچم عزا همیشه بر افراشته باشد.به تاریخ تشیع هم که بازگردیم ، می بینم همیشه، مجالس عزای حسین (ع) شگفتی آفرین بوده اند. آخرین آنها انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی خودمان می باشد. یا نزدیکتر بیاییم، رشادت های عزیزان لبنانی در جنگ سی و سه روزه.

    اما همیشه آفت ها در کمین باغ های پرمحصولند. عزاداری هم از این قاعده مستثنی نیست. اولین و مهمترین آفتی که می تواند وجود داشته باشد این است که هدف را گم کنیم. اگر از یادما برود که برای چه عزاداری می کنیم و نتوانیم تحلیل صحیحی از حادثه عاشورا داشته باشیم و با آرمان های حسین (ع) همراه نباشیم و شناخت صحیحی از وضعیت کنونی خود نداشته باشیم،چگونه می توانیم ادعا کنیم که برای حسین (علیه السلام) عزاداریم؟

    محرم بهترین فرصت است تا دوباره وظایفمان را مرور کنیم و شناختمان را عمق ببخشیم و عشق و ارادتمان را نشان دهیم.

    انشاءالله در فرصت های دیگر بیشتر در این زمینه صحبت می کنیم.



  • کلمات کلیدی :
  • به قلم: علیرضا توسلی | نظرات دیگران [ نظر]

    بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا

    چهارشنبه 87 دی 4 ساعت 12:0 صبح

    اگر با قافله دل همراه شده باشی، شمیم آشنای کربلا را حس می کنی. ماه هاست که همراهان قافله، حرکت کرده اند. نمی دانم کجای راهند، ولی خوب می دانم دیر یا زود خبری عظیم، عالم را فرا می گیرد: ارواح مقدسی که از عمق جان، در عشق محبوبشان فانی شده بودند، آمده اند تا آخرین پاره های تن خود را تقدیم کنند.

    برای من که از دور دست ها در انتظار آنها نشسته ام، هنوز سؤالاتی هست که باید پاسخ پیدا کنند. سؤالاتی که پس از گذر سال ها هنوز هم عظمت می آفرینند: اینها در این سرزمین، چه می خواهند؟ چه چیز ایشان را این همه مستحکم و با اراده کرده است؟ آیا من هم به جمع آنها راهی دارم؟

    شاید بشود در لابلای صحبت هایشان کلید حل این معما را یافت: خداوند اراده کرده است ما را کشته و اسیر ببیند، تنها برای اصلاح امت آمده ایم، می خواهیم امر به معروف کنیم، نفرین بر ذلت...

    تاریخ هم این بار به سخن می آید تا حل معما را آسان کند: روزگاری شده است که حکمرانان فساد می کنند و امت، ساکت نشسته اند. مترفین و سرمایه زدگان بر جان و مال مسلمانان حاکم شده اند و مردم گله ای ندارند. دین رسول الله (صلی الله علیه و آله) وارونه گشته  و فساد، جایگزین سیره او شده است.

    بازیگران این حماسه هم تو را بی جواب نمی گذارند:بصیرت و اطاعت عباس (ع)، آزادگی و جوانمردی حرّ، شهادت طلبی قاسم(ع)، صبر و تیزبینی زینب (س)... همگی انصافاً گلچین شده اند.

    من هم باید خود را آماده یک انتخاب بزرگ کنم: ماندن یا رفتن؟



  • کلمات کلیدی :
  • به قلم: علیرضا توسلی | نظرات دیگران [ نظر]

    بفرمایین روضه!

    دوشنبه 87 آبان 6 ساعت 9:54 صبح

    سلام

    می دونم تازه لباس مشکیتون رو عوض کردین. می دونم این چند روزه حسابی تو مجالس روضه امام صادق (ع) باصفا شدین. می خواسم زودتر خدمت برسم و من هم به وسع خودم عرض ادبی کنم. باور کنین حتی شروع به نوشتن هم کردم. ولی بعد کلی نوشتن و ویرایش کردن، همه مطلبم را پاک کردم.

    اما الآن اومدم براتون روضه بخونم.

    حق دارین بپرسین:آخه مرد حسابی، حالا چه وقت روضه خوندنه؟ هر کاری وقتی داره! (شما آخوندا) همین کارها را میکنین که مردم نسبت به خدا و پیغمبر بدبین میشن!

    البته من هم جواب دارم:روضه ای که من قراره بخونم یه کم با روضه هایی که تا حالا شنیدین فرق داره. روضه من ممکنه تازه اشک چشمتون را خشک کنه و داد و بیدادتونا بلند!!! آخه ما عادت کردیم تو عزای اهل بیت (ع) فقط از نحوه شهادتشون (که انصافا برای یه دوستدار واقعی سنگینه) بگیم. برای همین ممکنه روضه من به دلتون نچسبه و من نمی خواسم مزاحم حال خوشتون بشم.

    اما بریم سراغ روضه:

    به این فکر کنین که امام صادق (ع) تموم عمرشون را صرف کردن که از معارف عمیق الهی که کم کم داشت تو جامعه اون روز کمرنگ می شد، یا بوسیله امامان ساختگی ذبح می شد، یا اینکه دچار پلیدی های فکری حاکمان و عالمان فاسد می شد، نگهبانی و نگهداری کنن. تو این راه شاگرد تربیت کردند، کلاس درس گذاشتند، بحث کردند، به سؤالات علمی مردم پاسخ دادند و خلاصه هرکاری که بگین انجام دادند... این بار شجاعت و شهامت این خاندان در میدان علم و جهاد علمی بروز کرد و در نهایت بر سر این آرمان جان خود را تقدیم دوست کردند.

    چقدر دردناکه که پاکترین انسانها مردم را به راهی دعوت کنن که خیر خودشون در اونه و بخاطر همین شهیدشون کنن.

    تا اینکه اسلام عزیز از اون مرحله سرنوشت ساز با سلامت عبور کرد و امروز به دست ما رسیده.

    حالا چندتا سؤال:

    چقدر تلاش کرده ایم که با معارف اهل بیت (ع) آشنا بشیم؟ اصلاً چقدر خودمون را آماده پذیرش کلام حق کردیم و به اصلاح درونمون پرداختیم؟ چقدر پایبند عملی به این معارف هستیم و در مقابل بی اعتنایی به این معارف حساسیم و دلسوزی می کنیم؟ آیا حاضریم در این راه جان و مال و عمرمون را مصرف کنیم؟

    و چندتا مثال:

    1-آیا ارتباط تلفنی با حرم امام عزیزمون حضرت علی بن موسی الرضا (ع) که این روزها بین ما شایع شده ما را از ارتباط قلبی با ایشون غافل نکرده؟ آیا رابطه امام و مأموم در معارف ما اینقدر سطحیه؟ آیا اویس قرنی نبود که بدون دیدن جمال ظاهری پیامبر (ص) به محبت رسید؟ چقدر امام را به خودمون نزدیک می دونیم؟

    2-تاکی قراره در عزای امامان شجاع و مظلوم بقیع بر قبر خاکی اونا گریه کنیم؟ (که انصافا گریه دار است!)

    آیا دوری جوامع اسلامی از فرهنگ زیبای اهل بیت (ع) مصیبت بزرگتری نیست؟

    3-چقدر به اخلاق ناب محمدی (ص) پایبندیم و روابطمون را بر این اساس می سازیم یا اینکه فیلم های پرمحتوای تلویزیون استاد اخلاقمون شدن؟(یادمون نره بداخلاقی بیداد می کنه، حتی شما دوست عزیز!)      

    همه ما در این مصیبت ها شریکیم و باید لباس سیاه بپوشیم و عزا بگیریم.

    ببخشید که روضه من طول کشید. حالا می تونین هرچی انتقاد دارین (البته اخلاقی) بگین.



    به قلم: علیرضا توسلی | نظرات دیگران [ نظر]

    راه خدا

    یکشنبه 87 شهریور 24 ساعت 11:13 صبح

    بعضی وقتها سر یه دو راهی می مونی که کدوم راه را انتخاب کنی: انتخاب رشته، انتخاب دانشگاه، انتخاب رفیق، انتخاب همسر...

    اما مطلب من در مورد هیچ کدوم از اینا نیست: انتخاب فکر...اینکه چطور به زندگی نگاه کنم؟ چطوری در مورد اطرافم فکر کنم؟...

    شاید این انتخاب، مهمترین انتخاب زندگی ما باشه. (البته اگه فکری در میان باشه، چون گاهی فکر، قربانی هوسها و تقلیدها میشه)

    و از میان این همه راه برای فکرکردن (وشاید فکر نکردن) یه راه آسمونی هم وجود داره.

    کتاب خدا را باز می کنم: «قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی»

              بگو ای پیامبر!راه و رسم من چنین است که خود و پیروانم با آگاهی همه را به سوی خدا می خوانیم.



    به قلم: علیرضا توسلی | نظرات دیگران [ نظر]

    یک لحظه درنگ

    یکشنبه 87 شهریور 17 ساعت 12:24 عصر

    (میدونستی ترجمه لیتوانی قرآن کریم سومین کتاب پرفروش این کشور به شمار میاد؟!اون وقت ما....؟!)

    با دیدن این جمله که چند روز پیش از طریق یکی از دوستام برام ارسال شده بود خیلی جا خوردم....و راسش یه کم خوشحال شدم...می پرسی چرا؟...نمی دونم. شاید پاسخ سؤالهام را پیدا کرده بودم: اینکه چرا جامعه ما دچار بی هویتی شده...چرا ارزش ها هر روز کمرنگتر میشن...چرا به سمت بداخلاقی رفته ایم..چرا افکار روشنفکران ما بازیچه فرقه های دور از واقعیته...؟

    فقط یه لحظه درنگ:

    من میگم :به خاطر اینه که از سرچشمه جدا شدیم.

    اونایی که با قرآن و اهل بیت(علیهم السلام)زندگی میکنن براشون مثل روز روشنه که (اسلام پاسخگوی تمام نیازهای فردی و اجتماعی انسانه،فقط کافیه پذیرش دین خدا را داشته باشیم)

    باید دلهامون را آماده شنیدن و پذیرفتن حرف حق کنیم.باید به سرچشمه برگردیم.

    از همین الآن



    به قلم: علیرضا توسلی | نظرات دیگران [ نظر]

    اللهم رب شهر رمضان

    سه شنبه 87 شهریور 12 ساعت 3:1 عصر

    دو ماه پیش بود. تازه ماه رجب شروع شده بود و قرار بود توی این دو ماه خودمون را آماده کنیم برای مهمونی.

    قرار بود از "نار خودمون"خلاص شیم: یا ذالجلال و الاکرام...حرم شیبتی علی النار.(1)

    بهمون گفته بودن زیاد استغفار کنید. آخه کسی که به مهمونی دعوت میشه باید قبل از مهمونی خودش را پاک کنه.

    چشم به هم گذاشتیم و ماه رجب گذشت....

    و ماه شعبان شروع شد. به خودم می گفتم لااقل از این ماه خوب استفاده کنم. شنیده بودم باید تو این ماه زیاد صلوات بفرستیم تا خودمون را برا مهمونی معطر کنیم: اللهم صل علی محمد و آل محمد الکهف الحصین و غیاث المضطر المستکین.(2)

    قرار بود از "نار خودمون" خلاص شیم و به "نور تو" متصل شیم: الهی ان ادخلتنی النار اعلمت اهلها انی احبک. معبود من اگر در آتش هم باشم به همه می فهمانم که تو را دوست دارم.(3)

    چقدر زود شعبان هم سپری شد....

    اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان

    الآن که به دور و برم نگاه می کنم می بینم وارد مهمونی شدم.

    خدایا تو من را دعوتم کردی و راهم دادی...

    تو که بهتر از همه از دست خالی من آگاه بودی.....

    می دونم باز هم مثل همیشه عیب پوشی می کنی و به بهترین نحو ازم پذیرایی می کنی.

    می خوام همراه بنده های خوبت سر سفره با برکتت بنشینم.

    اینجا خبری از "نار" نیست: یا نور و یا قدوس...خلصنا من النار یا رب(4)

    با تمام وجود فریاد می زنم: خدایا من را هم بپذیر.....

    پاورقی_______________________________

    1- دعای ماه رجب

    2- صلوات شعبانیه

    3- مناجات شعبانیه

    4- دعای جوشن کبیر



    به قلم: علیرضا توسلی | نظرات دیگران [ نظر]

    رسالت دانشجو

    یکشنبه 87 خرداد 26 ساعت 3:4 عصر

    دانشجو کیست و چه وظیفه ای بر عهده دارد؟

    با شنیدن نام دانشجو اگر خوشبین باشی به یاد‏ «مدرک تحصیلی» یا «واحدهای پاس شده» می افتی و الا او را در «مشروط شدن»و «کمیته انضباطی» خلاصه می کنی.بگذر از اینکه در جامعه ما همین قدر اعتبار را هم از او گرفته اند.

    می گویند دانشجو باید تحول آفرین باشد و تأثیرگذار.اما از دانشجویی که تمام درد و غمش گرفتن مدرک برای تشکیل یک زندگی بی دردسر می باشد چه کسی انتظار تحول دارد؟دانشجوی مسلمانی که حتی در انتخاب مسیر تحصیلش مردد استو نمی داند که آیا وظیفه او تحصیل علوم دانشگاهی هست یا نه؟

    و جامعه ای که قرار است دانشجو در آن تحول ایجاد کند جامعه ای است که :

    -استقلال فکری ندارد و باید از تولیدات فکری دو قرن اخیر غرب ارتزاق کند.

    -جامعه ای که در آن ارزش ها به برکت «مدرنیته»روز به روز کمرنگ تر می شوند.

    -جامعه ای دچار تکرار و روز مرگی

    -جامعه ای گرفتار مشکلات اقتصادی و تجمل گراییکه اگر بخواهی برای مردمانش از «فکرکردن»بگویی می گویند:اینها برایمان نان وآب نمی شود.

    جامعه که با کوچکترین تحریک فرهنگی از جانب بیگانه رنگ می گیردو اگر کسی به فکر فرهنگ است سطحی نگاه می کند.

    -جامعه ای که در آن روحانیت از زندگی عادی مردم فاصله گرفته و دردها را نمی بیند.

    نمی خواهم سیاهنمایی کنم.اما از واقعیت ها گریزی نیست.

    و اما سؤال:

    رسالت دانشجوی شیعه، دانشجویی که در انتظار حکومت مصلح می باشد چیست؟

    ________________________________________________

    همزمان با شهادت دکتر مصطفی چمران

    گفت و گوی دانشجویی با موضوع:

                                           «رسالت دانشجوی شیعه»

     انشاءالله پنج شنبه 30/3/1387بعد از نماز مغرب و عشا. دفتر مجموعه

    واحد دانشجویی مجموعه فرهنگی مسجدالامام

     



  • کلمات کلیدی : مقاله های عقیدتی
  • به قلم: علیرضا توسلی | نظرات دیگران [ نظر]

    حدیث اخلاص

    چهارشنبه 87 خرداد 15 ساعت 2:34 عصر

     

    این هیاهوها که در عالم هست ، اینها همیشه بوده است و همیشه هم خواهد بود، لکن آن که باقی است خداست و اعتماد به خدا، شما این اعتماد را حفظ کنید و مشکلات را باتدبیرهایی که دارید حل کنید. و امیدوارم که خداوند همه را تایید کند، وقتی برای خداباشد تایید می کند. وقتی کار برای خدا باشد، ما چه پیروز بشویم چه نشویم ، کارمان برای خداست ، ما تکلیف ادا کردیم . ما می خواهیم تکلیفمان ادا بشود، دنبال این نیستیم که یک منصبی به دست بیاوریم ، شماها نیستید. و ما می دانیم که از عهده شکر خدانمی توانیم به در بیاییم . من خودم را عرض می کنم ؛ من شهادت می دهم که خودم تاکنون دو رکعت نماز برای خدا نخوانده ام ، هرچه بوده برای نفس بوده . دلیلش هم این است که چنانچه جنت و ناری نباشد، آیا ما باز همان طور مشغول می شویم به دعا یا خیر؟ 

    ... امیدوارم که خداوندبه شما توفیق بدهد. اتکال به خدایتان زیاد بشود و هر چی دارید از خداست و از خدابخواهید و من دعاگوی شما هستم . در مواقعی که وقت دعاست به شما دعا می کنم وامیدوارم خداوند مستجاب کند.

    والسلام علیکم و رحمة الله



  • کلمات کلیدی : در مکتب بزرگان
  • به قلم: علیرضا توسلی | نظرات دیگران [ نظر]

    دردنامه

    سه شنبه 87 اردیبهشت 17 ساعت 12:22 عصر

          درد دل اول

    می خوام برای وبلاگ مطلب بنویسم .دنبال موضوع می گردم.موضوعی که لا اقل برای خودم و آدم های اطرافم با اهمیت باشه.موضوعی که گفتنش گرهی را باز کنه .زخمی را مرهم بذاره.دردی را دوا کنه......درد

                                          درد.......فکر     کنم موضوع خوبی انتخاب کرده باشم....

          درد دل دوم

    به دور و برم نگاه میکنم:یکی داره چت می کنه.      یکی به فکر فرو رفته   .یکی مشغول درس خوندنه.چند نفر دور هم جمع شدن و قاه قاه می خندن   .یکی بحث سیاسی می کنه.یکی با موبایلش بازی می کنه.و یک نفر از صبح تا شب دنبال نان می دوه......

    همیشه خدا همین خبرا بوده.یکی می جنگیده   .یکی صلح می کرده ....یکی غارت می کرده...

      اما چرا؟آدما دنبال چی می گردن؟

    شاید دنبال درمان دردشون...................

         درد دل سوم

    خوبه یه کم علمی    صحبت کنم:(از قدیم الایام بشر به دنبال ابزاری برای اندازه گیری  کمیت های مختلفی مثل طول و جرم و زمان و....بوده است.تا جاییکه ابتدایی ترین اختراعات انسان ابزارهای اندازه گیری است.)اما خودمونیم،کمتر کسی به فکر یافتن ابزاری برای اندازه گیری ارزش خود انسان افتاده.

            تو آدم های اطرافت را چه طور اندازه گیری می کنی؟

    با ظاهرشون؟....با ثروتشون؟........با رفتارشون؟....... یا با دردهاشون؟.....*(توصیه می کنم حتما به پاورقی مراجعه کنی.مخصوصا شما،آقای میناییان)

    حالا به نظرت کدوم آدم بزرگتره؟

     

      آدمی که دنبال برطرف کردن نیاز امروزش می دوه و کاری به  کار کسی نداره و به قول معروف تا نوک دماغش را می بینه؟

      آدمی که به تموم عالم کار داره  و به امروز و فردای خودش و آدمای دور و برش فکر میکنه؟

         درد دل چهارم

    شاید بپرسی چرا درد؟ چرا همیشه از رنج و سختی سخن بگیم؟

    جواب من: آخه درد را نشناختی دیگه. درد را از هر طرف ببینی درد نیست    .

    درد یعنی بهانه تو برای زندگی.درد یعنی تمام زندگی تو.درد یعنی چرا می خندی ، چرا خشمگین می شی.یعنی دلیل تمام کارهات.اصلا اگه از درد خوشت نمیاد     میتونی بهش بگی دغدغه

          درد دل پنجم

    دیگه نمی خوام مطلبی بنویسم که دردها را دوا کنه.می خواهم حرفی بزنم که دردهای حقیقی را نشون بده و دردای بی ارزش را دور بریزه.اینطوری آدما بزرگ می شن.

    چقدر زندگی کردن کنار انسانهای بزرگ صفا داره.

          درد دل آخر

    تا حالا شده از خودت سؤال کنی دردت چیه؟ کدومشون ارزش فکر کردن دارن؟و کدوم پوچ و بی ارزشن؟درد نان؟...درد عشق؟.....درد دین؟.......درد آب و خاک؟....یا درد بی دردی؟..............تو برای درمان کدوم درد زندگی می کنی و حاضری هزینه بدی؟

    حالا دیگه مطلب من به پایان رسیده.این تو و این دردهای پیش روی تو....

    ---------------------------------------------------------

    **در حدیث زیبایی از امیرالمؤمنین (علیه السلام)داریم: قدر الرجل علی همته....یعنی ارزش انسان به اندازه همت اوست.

    در زبان عربی همت از ریشه (همّ) می باشد.جالبه بدونید درد هم از همین ریشه است. یعنی ارزش انسان به اندازه دردها و دغدغه های اوست.



    به قلم: علیرضا توسلی | نظرات دیگران [ نظر]

    <      1   2      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    رئیس جمهور را بر «مدل توسعه اسلامی» انطابق دهیم!
    اصول گرایی یا اصول پنداری؟
    انا لله و انا الیه راجعون
    اصلاحات و ابهامات
    گلچینی از کتاب های مفید برای یک دانشجو
    رئیس جمهور اسلامی کیست؟
    انتقاد برای انتصاب!
    [عناوین آرشیوشده]