سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محفل راهیان نور

رئیس جمهور اسلامی کیست؟

پنج شنبه 88 اردیبهشت 10 ساعت 3:31 عصر

با توجه به اینکه به ایام سرنوشت ساز انتخابات نزدیک می شویم، وظیفه خود دانستم تا قدری در مورد فاکتورهای انتخاب مطلوب قلم برانم تا ضمن تخلیه درونی، با کمک دوستان عزیز به اصلاح ذهنیات خود و یا احیاناً دیگران بپردازم، تا همگی با چشمی باز، سرنوشت چهار سال آینده کشورمان را تعیین کنیم.

از بدیهیات است که نظام جمهوری اسلامی ایران، شاخصه ای دارد که آن را از سایر ملل و دولت های عصر حاضر متمایز می سازد و آن بنیان اسلامی و به تبع این فاکتور مهم، جمهوریت و استقلال است. 

بدیهی می گویم، چرا که بارها و بارها از تریبون های مختلف در تبیین این شاخصه، سخن ها رانده شده و نیز به صراحت در برنامه های این نظام قابل درک است (اگر چه در جزئیات اجرایی نقیصه هایی داشته ایم، اما مشخص است که در مبنای تئوریک و در کلیات اجرایی دغدغه اسلامی بودن داشته ایم، و اگر جز این بود، مسئله اسلامی شدن و حرکت به سمت دولت اسلامی از سوی رهبر نظام مطرح نمی شد؛ فرق است میان بودن و شدن) و لذا قصد اطاله کلام در این حوزه ندارم.

شاخصه را واحد معرفی کردم، چرا که اسلام (به معنای آنچه که هست، نه آنچه در اجرا فهم می شود) جامع و مانع است و برنامه ای است که اگر ح‍ق آن ادا شود و درست شناخته و پیاده شود، همه آنچه برای یک نظام سعادتمند لازم است را به بار خواهد آورد و لذا جمهوریت و استقلال از جمله آثاری هستند که بر تحقق دولت اسلامی مترتب می شوند و از مؤلفه های فرعی محسوب می شوند.

البته ممکن است بگویید دولت های اسلامی دیگری نیز در جهان داریم، اما بایستی توجه شود که منظور ما از اسلام، آن سرپوش سبز نیست که قدرت ها برای حفظ مشروعیت منسب خود، بر روی اقدامات ضداسلامی خود می کشند و با نسخ آرمان های اسلامی آن را به عنوان ابزاری برای پیشبرد منافع دنیایی خویش به کار می گیرند. چنین اسلامی، نه تنها جمهوریت و استقلال را سبب نمی شود، بلکه ملت ها را نحیف و دولت ها را فربه می سازد.

اسلامی که انقلاب اسلامی ایران بر پایه آن شکل گرفته است، آن اسلام نابی است که بایستی آن را در گفتمان امام خمینی(ره) و آرمان های بلند ایشان جستجو کرد. گفتمانی با محوریت عدالت، که در آن مستضفین و پابرهنگان، پرچمداران حکومت اند و دولتمردان خدمتگذار توده اند، تساهل و تماسح در آن جایی ندارد و آرمانش نابودی شرک و ظلم در سراسر جهان و تشکیل حکومت جهانی اسلامی به دست حضرت صاحب العصر(عج) است و لذا حیات خود را در جهاد برای جهانی شدن می بیند و برای خود مرزی قائل نمی شود. گفتمانی که با معادلات مرسوم جهانی بیگانه است، روابط و مناسبات را بر پایه نگرشی به نام «توحید» تعریف می کند، دست خدا را در تمامی پدیده ها می بیند و عقل و تجربه را در تدبیر امور کافی نمی داند.

گفتمانی که به تعبیر دکتر خسروپناه به دنبال توسعه کوثری است نه توسعه تکاثری؛ چرا که اصولاً چنانکه گفته شد، وجه تمایز جمهوری اسلامی با سایر نظام های معاصر، در اسلام محوری و عدالت محوری است، نه سرمایه محوری، دنیا محوری و رفاه طلبی منفی، که آرمان سوسیالیست ها، لیبرال ها و کمونیست هاست. توسعه کوثری، در کنار توسعه اقتصادی و سیاسی، توجه مؤکد به توسعه فرهنگی دارد و آن را در رأس امور دانسته، چنانکه توسعه اقتصادی و سیاسی را در جهت تحقق توسعه فرهنگی می طلبد و به خدمت می گیرد.

چنین گفتمان و بلکه جهان بینی ای است که می توان آن را در جهان تشنه حقیقت، «انقلاب» دانست، انقلابی که بر خلاف پیش بینی ها و محاسبات تحلیل های ماتریالیستی‍، افول نمی پذیرد و این سنت خداست که «إن تنصر الله ینصرکم و یثبت أقدامکم»

متاسفانه عده ای می خواهند جمهوریت، استقلال و آزادی را با معادلات سکولار بین المللی معنا کنند، معادلاتی که جمهوریت را جز سراب دموکراسی و استقلال را جز خودکفایی در تولیدات داخلی ندانسته و آزادی را اسارت در قید و بند تمایلات نفسانی تعریف می کند. مسلم است که انتظارات این دسته در انقلاب اسلامی برآورده نمی شود.

با این مقدمه نسبتاً طولانی کاملاً روشن است، که چه کسانی لایق اداره جمهوری اسلامی هستند. در واقع، اولین اقدام در انتخاب رئیس جمهور آن است که نسبت وی با انقلاب روشن شود. آنکه غایت خود را تنها پیشرفت اقتصادی می داند، و برنامه های شاخص وی، طرح های اقتصادی ای است که ارتباط آنها با مبانی انقلاب و حکومت اسلامی مشخص نیست، گرچه می تواند اقتصاد دان خوبی باشد و جامعه ای مرفه بسازد، اما در قالب رئیس جمهور یک نظام اسلامی نمی گنجد. کوته فکری و سطحی نگری است که از رئیس جمهور تنها انتظار آبادانی اقتصادی داشته باشیم، بی آنکه آرمان ها و دغدغه های وی را جویا شویم و از برنامه های وی برای دستیابی به دولت اسلامی و حکومت جهانی بپرسیم. بماند که غالب مردم، آرمانشهر خود را در توسعه اقتصادی محصور می کنند و طبعاً انتخابشان نیز بر این مبنا صورت می پذیرد. البته تصور نشود، توسعه اقتصادی و مناسبات سیاسی در جامعه اسلامی جایگاهی ندارند، بلکه نزاع بر سر آن است که توسعه تکاثری هدف واقع نشود. در واقع جامعه اسلامی آن است که توسعه اقتصادی و سیاسی را وسیله ای برای نیل به اسلامی شدن بداند و توسعه تکاثری را ذاتاً ارزشمند نداند، بلکه با تبیین نسبتشان با توسعه کوثری، آنها را به عنوان ابزار به کار گیرد. و الا اگر هدف صرفاً توسعه تکاثری باشد، جوامع غربی بسیار از ما پیشتازترند و اساساً این نظام را نمی توان انقلاب نامید، بلکه باید جامعه ای منحط و عقب افتاده دانست که بایستی مدام چشمش به دست شرق و غرب باشد، تا شاید بتواند پس از سال های متمادی به موقعیت امروز آنها دست یابد.

_________________________________________________________

بیندیشیم:

دوره هشت ساله اصلاحات، دوره توسعه و پیشرفت نامیده شد و دوره چهار ساله ای که در پس ماند آن به سر می بریم، دوره عدالت و مقام معظم رهبری، دهه چهارم انقلاب را دهه پیشرفت و عدالت نامگذاری کردند.




به قلم: محمدحسین قانیان | نظرات دیگران [ نظر]


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

رئیس جمهور را بر «مدل توسعه اسلامی» انطابق دهیم!
اصول گرایی یا اصول پنداری؟
انا لله و انا الیه راجعون
اصلاحات و ابهامات
گلچینی از کتاب های مفید برای یک دانشجو
رئیس جمهور اسلامی کیست؟
انتقاد برای انتصاب!
[عناوین آرشیوشده]