سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محفل راهیان نور

ایمان عاریه ای، دستاورد تفکر ستیزی

چهارشنبه 87 اسفند 14 ساعت 6:23 عصر

نظری به وقایع اخیر صنعتی اصفهان:

عده ای می گویند اصولاً فضای دانشگاه با چنین مباحث علمی و تخصصی سازگار نیست و جای این گونه مباحث در حوزه های علمی و کرسی های طلبه ها و فقیهان و متختصصان امر است! اما آیا به واقع بحث و تبادل نظر حول علم و عصمت پیامبر و ائمه معصومین(عیلهم السلام) و به طور کلی مبحث نبوت و امامت که از اصول دین ما و از ملزومات اولیه اعتقادی ماست، مقوله ای تخصصی و اختصاصی است که تفکر و تدبر در آن در انحصار دانش پژوهان حوزه علمیه باشد و فقط عده ای خواص حق دارند در محیط ایزوله ای که هیچ گونه روزنه ای به حصار ضخیم آن راه نداشته باشد، به تشکیک و مباحثه و نظریه پردازی و اقدام شنیع علامت سوال گذاشتن روی مقدساتی که از بدیهیات و مسلمات اند(؟!) بپردازند و پس از آنکه حسابی بر سر و کله یکدیگر کوبیدند و شکّ و شبهه را چاشنی کمال فکری خود ساختند و با بحث و گفتگو کاملاً لبّ اسلام را درک کردند و فهمیدند و لمس کردند و از هر گونه نقیصه ای پاک و منزه شدند، با کوله باری از اسلام ناب و لقمه های جویده شده، از این تنها حوزه علم آموزی به اجتماع عوام قدم گذارده و حاصل دست رنج چنیدن ساله خود را که با هزار مباحثه و کل کل کردن درک نموده اند و لقمه های ضمختی که با هزار دندان ساییدن و مضغ و ترشح نرم و راحت الحلقوم نموده اند را مخلصانه در اختیار کسانی قرار دهند که ظرفیت این قبیل مباحثات را ندارند و آن لقمه کذایی را در کام عوام بی دندان بگذارند تا به راحتی آن را ببلعند و حظّ وافر برند و نیازی نداشته باشند برای دستیابی به لبّ و فهوای دینشان به دل شک راه دهند و سپس نظریه پردازی و خیال بافی کنند و آن گاه با مباحثه و استدلال ورزی، با تمام وجود آن را لمس کنند. با چنین نگاهی است که عوام چون دستگاه های تمام اتوماتیکی فرض می شوند که تنها کافی است تشخیص دهند کدام خطیب‏، اسلام شناس قابل اعتمادی است و سپس صمٌّ بکمٌ عمیٌ پای منبرش بنشینند و تمام قوای خود، من جمله تعقل را در قوه شنوایی متمرکز کنند و بی واسطه فکر به ذهن بسپارند و هر چه شنیدند ثبت و ضبط کنند؛‏ چرا که تخصص و سواد کافی برای اظهار نظر در مباحث اعتقادی (بخوانید علمی) ندارند و تنها باید از نتایج علمی دیگران که در محیط های علمی خاصّ خودش پالایش و تصفیه شده است تغذیه کنند. اما واقعیت امر چیست؟ آیا بحث در مورد اصول دین و بنیادی ترین و ابتدایی ترین مفاهیم اعتقادی، شاخه ای از علوم است همچون شیمی و فیزیک که جای آن در کرسی های نظریه پردازی حوزه علمیه است؟

آری، با چنین رویکردی است که ایمان عاریه ای مردم با طرح شبهه ای کوچک، خدشه دار می شود و با شنیدن سخنانی که به ادعای ما هیچ گونه پایه و مبنای منطقی محکمی نداشته و به راحتی قابل انقضا هستند، در یک آن دین و ایمان خود را به باد داده و در بدیهیات و مسلماتی به نام اصول دین تردید می کنند! اما اگر عوام را درگیر مباحثه و تفکر و تدبر کرده بودیم و او را عادت داده بودیم آزادانه پای صحبت های مدعیان مختلف بشینند و با تفکر و تعقل، بهترین اندیشه را انتخاب کنند و به قول دکتر شریعتی به جای اندیشه ها اندیشیدن را به او آموخته بودیم و به او جسارت داده بودیم تا شک کند و زیر سوال ببرد و سپس پاسخ بشنود و با تمام وجود در این فرآیند حل شود و عمیقاً‏ درک کند، او را در مقابل هر شبهه ای واکسینه کرده بودیم. با چنین رویکرد پیشگیرانه ای لازم نبود هر زمان ویروس نورسیده ای به ساحت مقدسات جامعه راه می یافت احساس خطر کنیم و با نگرانی از تزلزل عوام به درمان های ضرب العجلی سرپایی و تجویز نسخه های کپسولی و تکفیر و... بپردازیم.

این اصل را بپذیریم که کار شبهه فکن، خلق شبهه نیست، بلکه یادآوری شبهه است. در واقع شبهه واقعیتی نیست که از عالم خارج به ذهن راه یابد، بلکه شبهه ها کم و زیاد، در نهانخانه ذهن هر کس موجود است و این ذهن غبارآلود است که نسبت به آن غافل بوده و از اینکه نسبت به آن معرفت کافی ندارد، بی خبر بوده است و در مواجهه با مورادی که با معلومات وی تعارض دارد و در واقع با تذکر و تلنگر شبهه فکن، متذکر شده است و شبهه ای از شبهاتش بروز یافته است.

بنابراین شرط انصاف نیست که شبهه فکن به خاطر آگاهی دادن به ذهن، نسبت به آنچه بدان علم نداشته است محکوم شود، بلکه این ذهن منفعل و غفلت زده است که محکوم به کم کاری و ایمان پوشالی است و در نگاهی کلان تر، محکومیت شایسته جریانی است که اذهان را به چنین آفتی مبتلا ساخته و عادت داده است.



به قلم: محمدحسین قانیان | نظرات دیگران [ نظر]

نابودی جوانان به چه قیمتی؟!

سه شنبه 87 اسفند 6 ساعت 10:0 عصر

مینویسم که اگر ننویسم گناهکارم

اگر خود را نیز نقد نکنم زیانکارم

و اگر دیگری را بیهوده نقد کنم خطاکار...

روزی از صدا و سیمایمان ( پست های قبلی ) انتقاد می کنیم، پاسخ می شنویم:

اگر صدا و سیما به این سو حرکت نکند،جوانانمان به آن سو حرکت می کنند!!!

از تعطیلیهای بیش از حد کشور انتقاد می کنیم، پاسخ می شنویم:

با میانگین کار و فعالیت 20 دقیقه در روز(!!!)  آیا مردم به استراحت 4روزه نیاز ندارند؟!

از قهوه خانه ها و رواج آن ، از قهوه خانه ها و اینکه چرا بعد از چند وقت دوباره باز شد، از قهوه خانه ها و ...انتقاد می کنیم، پاسخ های زیادی را می شنویم:

1-اگر قهوه خانه ها باز نمیشد قلیان ها به خانه ها میرفت.

2-اگر قهوه خانه ها باز نمیشد قلیان ها به پارک ها و کوه و ... میرفت.

3-مهم تر از همه ، اگر قهوه خانه ها باز نمیشد 2-3هزار نفر بیکار چه می کردند ، فکر نان زن و بچه مردم هم باش!!!

اما این بار من میخام جواب بدم:

آیا هم اکنون که قهوه خانه ها باز است و کاری را جز نابودی جوانان ما دنبال نمیکند،هیچ قلیانی در خانه ها نیست.

با این استدلال (1و2 )  اینکه میگویید قلیانها به خانه ها و پارک ها میرفت پس لطفا مکانی را هم در نظر بگیرید که تریاک و هروئین و انواع و اقسام مواد مخدر در اختیار مردم قرار دهند تا به خانه ها نرود

لطفا مکانهایی را نیز در نظر بگیرید جهت خانه فساد تا دیگر حوانانمان برای پیدا کردن مکان و ... به خود زحمت ندهند

اما استدلال سوم که در جوابش لحن خود را تغییر باید بدهم:

به جهنم که بیکار میشوند،2-3 هزار نفر بیکار نشوند که چندین هزار جوان ایرانی  پرپر شوند؟؟!!

به چه قیمتی؟!

شاید که نه صد در صد در جواب من عده ای خواهند گفت : چرا فقط انتقاد میکنی؟! میگویند شما بیرون گود نشسته ای و میگویی...

میگویند:مگر خود جوانان عقل و فهم ندارند؟!

تو مگر وکیل نسل جوانی؟

و در پاسخ به همه حرفها می گویم:

 

مینویسم که اگر ننویسم گناهکارم

اگر خود را نیز نقد نکنم زیانکارم

و اگر دیگری را بیهوده نقد کنم خطاکار...

بیشتر بخوانید:

توجیه وزیر بهداشت پیرامون بازگشایی قهوه خانه ها (آیا جایگزینی تفریح(؟) مناسب تر وظیفه قهوه چی بی خبر از مسائل اجتماعی است؟!)



  • کلمات کلیدی : قهوه خانه، قلیان، جوانان
  • به قلم: عمران بصیری | نظرات دیگران [ نظر]

    ما از انقلاب چه صادر کردیم؟

    پنج شنبه 87 اسفند 1 ساعت 12:0 صبح

    می خواهم در این پست، عینک بدبینی بگذارم و چشم هایم را به روی ارمغان ها و بسته های مقدسی که پس ار انقلاب به عنوان محصولات انقلاب و با برچسب "Made in I.R.I." به اقصی نقاط دنیا صادر کرده ایم، ببندم. می خواهم فقط و فقط بد بگویم که به اندازه کافی حرف های قشنگ قشنگ شنیده ایم!(1) این همه از وارداتی که امریکا و سرائیل و انگلیس و امثالهم، از مرزها و حریم های فرهنگی و اجتماعی مان گذراندند گفتیم و مرثیه خوانی کردیم و اشک ریختیم و لعن و نفرین کردیم و مشت گره کردیم و فحش دادیم و کفش پرت کردیم و پرچم آتش زدیم و سیلی محکم زدیم و ... و کیف کردیم که پشت دشمن را به خاک مالیدیم و نقشه هایش را با باد فحش هایمان به باد فنا دادیم!(2)

    دیگر بس است! می خواهم ذهن چسبناکم را بکنم از این کیسه بوکس هایی که هر چه بر سرمان آمد، مشت هایمان را نثارشان کردیم، کاسه کوزه ها را سر آنها شکستیم، با ژستی حق به جانب گفتیم: «بی گمان دست استکبار پشت آن ماجراست» و گفتیم: «توطئه ای دیگر از جانب اجانب است» و چه سبک بال شدیم، چقدر دوش هایمان سبک شد وقتی بار اهمال ها و خطاهایمان را روی دوش آنها گذاشتیم، چه ذوق زده شدیم وقتی در تایید شانه خالی کردن هایمان «تکبــیــــــــــر»  گفتند!

    بگذار در این ایام انقلابی، از دردهای انقلاب بگویم، بگذار حرف هایم بوی کفر و نفاق و عناد بدهد، خدا را چه دیده ای؟ شاید من هم دست پرورده استکبار باشم!

    آری، تو راست می گویی، من هم می دانم چه ضربه های مهلکی از این واردات غیر نفتی خوردیم، اما بگذار یکبار هم، خودمان را به میز محاکمه بکشانیم، بگذار جوال دوزی هم به پیکر معصوم و مطهر خودمان بزنیم، بگذار این بار، شاکی، کمی هم ریش داشته باشد که اگر سه تیغه باشد، بی گمان غرب زده، سکولار، لیبرال، کمونیست، معاند، منافق و یا هر لقب دیگری که به تیپش بیاید خواهد بود.

    خیلی از مصیبت ها را آنها وارد کردند درست، اما ما چه کردیم؟ ما برای جوانمان و جوان همسایه مان چه چیز به ارمغان آوردیم؟

    چندان هم نیازی به تامل نیست، بگذار در این میان نظری به سینما – ویترین فرهنگ، اصالت و تمدن جامعه- کنم، آن عینک کذایی را بده، یه لحظه...آره... درست می بینم، فساد، فحشاء، عشق بازی های مبتذل، پوچی، ناسزا، غیبت، تهمت، تجمل و...و...و...

    آری این است صادرات ما! و آن سو، آن سنّی را می بینی که «کلید اسرار» را با کمترین هزینه (بدون استفاده از صدای دالبی و سوپر استارهای زیبا رو و صحنه های اکشن) می سازد و چه زیبا و مؤثر، دین را و انسانیت و ایمان و شرف و آزادگی را صادر می کند.

    و آن سوی دیگر، «جواهری در قصر» را می بینی که چگونه در هر قسمتش، انبوهی از درس های اخلاقی و اجتماعی گنجانده شده و جهان بینی ما را ببین که تا نوک بینی را بیشتر نمی بیند و فقط وجه و کفین ها را دید می زند و از میان این همه درس های نجابت و اراده و آزادگی و استواری و استقلال و اصالت، خمار چشم های فلان بازیگر می شود و در بوق و کرنا می کند که آقا جمع کنید این بساط لهو و لعب را!

    و نیز جهان بینی آن وزیر محترم و معزز را که وقتی از او می پرسند: «فیلم فاخر از منظر شما چگونه فیلمی است؟» پاسخ می دهد: «فیلمی که داستان زندگی انیبا و ائمه باشد!» یعنی از نظر ایشان هر فیلم دیگری که غیر از داستان زندگی انبیا باشد ولو اینکه غیر مستفیم و در قالب های مستور و ناملموس هنری، اخلاق نبوی را به قلب مخاطب بنشاند، فیلم فاخری نخواهد بود؛ چرا که مستقیماٌ نگفته فلان جمله حدیثی از فلان امام است یا فلان رفتار از اخلاق نبوی است!

    بگذار سخن را کوتاه کنم و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

    پاپستی_____________________________________

    1) البته «بد» منظورم در فضای آنانی است که اگر بگویی بالای چشم انقلاب ابرو است، انگ ضد انقلاب و نفوذی میزنندت! و بی شک اعتراف به کاستی ها نسبت به تعریف و تمجید های بعضاٌ مبالغه آمیز، سازنده تر خواهد بود؛ البته بایستی فضای مخاطب را نیز سنجید، و بنده با پیش فرض انقلابی بودن مخاطب می گویم؛ اگر چه اینترنت مخاطب عام دارد و از این لحاظ ممکن است تاثیرات سوئی داشته باشد، اما اعتراف به نقیصه ها در پیشگاه مخالفان محاسنی نیز خواهد داشت، به هر حال انتقاد از مخاطب نشناسی، اننقادی است که می تواند به این پست وارد باشد!

    2) البته مسلم است که قصد نفی چنین حرکاتی ندارم، بلکه آنچه قابل انتقاد است آن است که چنین حرکاتی در عکس العمل به تهاجمات دشمن لازم است و به هیچ وجه کافی نیست و متاسفانه در بسیاری از موارد، وجه اصلی مقابله با ترفندهای خارجی، یعنی روشن سازی های تئوریک و مقابله زیربنایی و ایدئولوژیک، کنار گذاشته شده و فقط به چنین تاکتیک های سطحی و روبنایی بسنده شده است.

    پ.ن.

    خواستم تصاویر را به روایتگری بخوانم اما شرم کردم که فضای وبلاگ را آلوده کنم که چیزی که عیان است چه حاجت به...



    به قلم: محمدحسین قانیان | نظرات دیگران [ نظر]


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    رئیس جمهور را بر «مدل توسعه اسلامی» انطابق دهیم!
    اصول گرایی یا اصول پنداری؟
    انا لله و انا الیه راجعون
    اصلاحات و ابهامات
    گلچینی از کتاب های مفید برای یک دانشجو
    رئیس جمهور اسلامی کیست؟
    انتقاد برای انتصاب!
    [عناوین آرشیوشده]