ماه رمضون تموم نشد، ما تموم شدیم!
داشت با خودش حرف میزد
نگاهش مثل همیشه به سقف آشپزخونه ی مسجد بود و با یه چیزایی میگفت
گفت:ماه رمضونم تموم شد...
هنوز یه دقیقه هم نگذشته بود که گفت:نه!ما تموم شدیم
یه دفه جاخوردم که چی داره میگه؟!
راست گفت ماه رمضون تموم نشد،ما تموم شدیم!
حالا چرا اینجوری شروع کردم؟
میخام بگم عاشورا نزدیکه و دهه اول رو به اتمام!
فطرس داره دیر میشه،بالهاتو نگیری ضرر کردیا!!!
غیر از در این خونه و غیر از کمک خواستن از این خاندان هیچ جای دیگه رو نمیتونی پیدا کنی که اینقدر کریم باشن.
جایی که دعوتنامش هم میفرسن که بیای...
التماس دعا
لیست کل یادداشت های این وبلاگ