سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محفل راهیان نور

راننده لودر ناشی !!!

دوشنبه 87 اردیبهشت 2 ساعت 11:14 صبح

دست به کار شدیم و با الوارهایی که دم دست بود، سنگری ساختیم.

بچه ها خیلی خسته شده بودند. می بایست روی آن خاک می ریختیم. بچه‌ها خسته بودند و حوصله نداشتند. در همین حین دیدیم لودری در حال رد شدن از کنار سنگر است. به طرف لودر رفتم و از او خواهش کردم که یک مقدار خاک روی سنگر بریزد. با آن که خیلی عجله داشت حرف ما را روی زمین نینداخت و قبول کرد. با آمدن لودر بچه‌ها خوشحال شدند. همه با لبخند و تکان دست از او تشکر کردند. راننده لودر هم که انگار تجربه اش کم بود با لودر روی سنگر رفت و آن را خراب کرد. و زحمت همه بچه‌ها را برباد داد. 

 اباصلت رُمی

 



  • کلمات کلیدی : خاطرات شهدا
  • به قلم: جزیره مجنون | نظرات دیگران [ نظر]


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    رئیس جمهور را بر «مدل توسعه اسلامی» انطابق دهیم!
    اصول گرایی یا اصول پنداری؟
    انا لله و انا الیه راجعون
    اصلاحات و ابهامات
    گلچینی از کتاب های مفید برای یک دانشجو
    رئیس جمهور اسلامی کیست؟
    انتقاد برای انتصاب!
    [عناوین آرشیوشده]