• وبلاگ : محفل راهيان نور
  • يادداشت : ايمان عاريه اي، دستاورد تفكر ستيزي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 14 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فرشاد توسلي 

    سلام. حالا که نظرات قبلي را مرور مي کنم به شما حق مي دهم که صحبتهاي من را متوجه نشده باشيد. به شرطي که شما هم به من حق بدهيد که وقت کم بوده است و صحبت، بسيار.بهتر است اول ، صحبت هاي قبلي را كامل كنم و بعد به سراغ صحبت جديد بروم. همانطور كه گفتم بعضي از ما، بعضي وقتها، جامع بين نيستيم. مثلا درد را مي بينيم،ولي درمان را يا منشا درد را نمي بينيم. مثلا در مورد معضلات فرهنگي پس از انقلاب، تنها بازگوكردن دردها، انهم با زباني آكنده از نيش و كنايه، دور از انصاف است.آيا كسي كه منشا را نمي شناسد يا راهكاري ندارد، حق دارد با بياني (محق گونه) عينك بدبيني بگذارد و اتهام بزند؟ ( به گمان بنده ريشه همان برخوردهاي ضربتي با ريشه اين كار يكي است، حالا به آن هم مي رسيم) يا نگاه كنيد در مساله حجاب، اگر از زاويه آزادي بنگريم، يك زن حق دارد هرگونه مي خواهد از منزل خارج شود. اما از زاويه تربيتي چطور؟ يا از زاويه اخلاقي چطور؟با آرمان جامعه سازي چه كنيم؟ بامقوله هاي روانشناسي و جامعه شناسي مساله چه كنيم؟و هزاران زاويه ديگر.( اگر سريعا اظهارنظر محق گونه كرده ايد به من حق بدهيد كه از شما بخواهم عرصه انديشه را...) مشكل اينجا نيست كه آزادي خوب است يا نه. مساله اينجاست كه همه متغيرهاي يك آرمانشهر ، مثل آزادي، عدالت،معنويت، تربيت و اخلاق ووووو چگونه باهم جمع شوند؟ كدام اولويت دارد؟ در لحظه هاي حساس، كدام يك فداي ديگري شود؟اين از تكميل بحث قبلي.اميدوارم تا همين جا پذيرفته باشيد كه نبايد اينگونه و با اين لحن و با اين موضع و با اين نگاه سطحي مي نوشتيد. اگر رويه شما در ماه هاي اخير بخواهد در آينده هم در وبلاگ ادامه يابد، به مخاطب تيزبينتان حق بدهيد كه شمارا از سنخ همان فرهنگي بداند كه با شبستري برخورد ضربتي كرد.

    يك انتقاد هم از موضوع جلسه مسجد دارم. كاش بيشتر از اينها قايل به مديريت، مشورت و جامع بيني بوديم. گفتمان نبوي چيست؟ از كجاي آن بايد آغاز كرد؟ آيا علم و عصمت مقدمه بود يا اينكه آنقدر واجب بود كه از مقدمات به خاطرش صرفنظر كنيم؟ يا اين كه ما هم جوگير شديم؟ بگذريم. منتظر ادامه صحبت ها....اصلا اين سه تا نظر را كسي خواند؟.....اينجاست كه مي گويم، گاهي صحبت براي يك گوش بيشتر از صحبت در مجمع عمومي سازمان ملل ارزش دارد. بنده مي نويسم، به اميد آن يك گوش