• وبلاگ : محفل راهيان نور
  • يادداشت : دوباره فاطميه و دوباره نغمه هاي دل
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ايران من 
    راديو فردا که چندي پيش با عباس پاليزبان گفت و گو کرده بود، در گزارشي تازه مدعي گفت و گو با پدر پاليزبان شد، متن کامل اين يادداشت در پي مي آيد:

    آيا از حال و وضعيت فرزندتان عباس پاليزدار خبر داريد؟


    صفر پاليزدار: حالشان؟ نمي دانيم، ما که اطلاع نداريم حالش چطور است..


    الان در زندان هستند؟


    صفر پاليزدار: بله!


    نمي دانيد کدام زندان؟


    خير اطلاع نداريم. ما هيچ اطلاعي نداريم.


    يعني هيج تماسي با ايشان نداشتيد؟


    نه چه تماسي؟ در تماس نيستيم و اطلاع نداريم چي به چيست؟


    آقاي پاليزدار گفته مي شود که پسر شما شش ميليارد تومان از بانک وام گرفته و پس نداده است. آيا اين موضوع صحت دارد؟


    براي کارخانه وام گرفته، کارخانه را هم ساخته و کارخانه سرجاي خودش هست. پول نگرفته که جاي ديگري خرج کند. در کارخانه اي که ساخته، وام را خرج کرده و شريک هم دارد . وام را هم تبديل نکرده ببرد آمريکا يا جاي ديگري خرج کند.


    يعني الان ايشان به بانک بدهکار است؟


    بله بدهي دارد و قسط بانک عقب افتاده است و فعلا" ندارد که بدهد، چون پول ندارد که کارخانه را راه بياندازد. بايد پول باشد تا کارخانه را راه بياندازد و بتواند قسط بانک را بپردازد.

    آيا بانک قبلا" از ايشان شکايت کرده بود؟


    خير شکايت نکرده بود.


    يعني تازه شکايت کرده؟


    تازه اين هايي که مي خواهند از خود دفاع کنند، مدرکي ندارند، آمده اند اين را علم کرده اند. اين هم به آنها ربطي ندارد! به کسي ربطي ندارد! از بانک وام گرفته و همه عالم و آدم وام مي گيرند. کساني هستند ??? ميليارد تومان وام گرفتند، يک ريال هم پس ندادند و فرار کرده اند رفته اند جاهاي ديگر. وام گرفتن به کسي مربوط نيست!


    آقاي پاليزدار مي گويند پسر شما عضو هيئت تحقيق و تفحص مجلس نبوده.




    پدر پاليزدار: در مجلس هم اين گزارش را خوانده بودند



    ?? خرداد ماه ???? ساعت : ?? , ??
    خبرگزاري انتخاب :

    راديو فردا که چندي پيش با عباس پاليزبان گفت و گو کرده بود، در گزارشي تازه مدعي گفت و گو با پدر پاليزبان شد، متن کامل اين يادداشت در پي مي آيد:

    آيا از حال و وضعيت فرزندتان عباس پاليزدار خبر داريد؟


    صفر پاليزدار: حالشان؟ نمي دانيم، ما که اطلاع نداريم حالش چطور است..


    الان در زندان هستند؟


    صفر پاليزدار: بله!


    نمي دانيد کدام زندان؟


    خير اطلاع نداريم. ما هيچ اطلاعي نداريم.


    يعني هيج تماسي با ايشان نداشتيد؟


    نه چه تماسي؟ در تماس نيستيم و اطلاع نداريم چي به چيست؟


    آقاي پاليزدار گفته مي شود که پسر شما شش ميليارد تومان از بانک وام گرفته و پس نداده است. آيا اين موضوع صحت دارد؟


    براي کارخانه وام گرفته، کارخانه را هم ساخته و کارخانه سرجاي خودش هست. پول نگرفته که جاي ديگري خرج کند. در کارخانه اي که ساخته، وام را خرج کرده و شريک هم دارد . وام را هم تبديل نکرده ببرد آمريکا يا جاي ديگري خرج کند.


    يعني الان ايشان به بانک بدهکار است؟


    بله بدهي دارد و قسط بانک عقب افتاده است و فعلا" ندارد که بدهد، چون پول ندارد که کارخانه را راه بياندازد. بايد پول باشد تا کارخانه را راه بياندازد و بتواند قسط بانک را بپردازد.


    آيا بانک قبلا" از ايشان شکايت کرده بود؟


    خير شکايت نکرده بود.


    يعني تازه شکايت کرده؟


    تازه اين هايي که مي خواهند از خود دفاع کنند، مدرکي ندارند، آمده اند اين را علم کرده اند. اين هم به آنها ربطي ندارد! به کسي ربطي ندارد! از بانک وام گرفته و همه عالم و آدم وام مي گيرند. کساني هستند ??? ميليارد تومان وام گرفتند، يک ريال هم پس ندادند و فرار کرده اند رفته اند جاهاي ديگر. وام گرفتن به کسي مربوط نيست!


    آقاي پاليزدار مي گويند پسر شما عضو هيئت تحقيق و تفحص مجلس نبوده.


    چرا نبوده؟ به موقع خود مدرکش را نشان خواهد داد. مدرک آن موجود است.


    چه مدت براي اين هيئت کار مي کرد؟


    خيلي وقت است که در آنجا کار مي کند. اطلاع دقيق ندارم، ولي زمان زيادي است.


    يعني شما معتقد هستيد،اين حرفهائي که در مورد روحانيون بلند پايه نظام زده، با سند و مدرک بوده؟


    سخنراني که کرده مدرک ندارد که خودم بروم کسي را معرفي کنم ولي مدرک دارد که اورا معرفي کرده اند که برود پرونده ها را بگيرد، بررسي کند، تحقيق کند و نتيجه را به مجلس اعلام کند.


    در مجلس هم اين گزارش را خوانده بودند و چون عمل نکرده بود و او هم از چهارده سالگي به جبهه رفته و جانباز نيز هست و براي اين مملکت دلسوزي مي کند، طاقت نيآورد. خون شهدا را هميشه در نظر دارد، بالاي سر شهيد بوده که جان مي داده، دلش سوخت و نتوانست طاقت بيآورد که در مملکت هر کسي از جاي خود بلند شود و هرکاري را انجام دهد. روي اين حساب اين موضوع را مطرح کرد. دانشگاه از او دعوت کرد، رفت و سخنراني کرد و اين مسائل پيش آمد.


    آيا از طرف مقامات حکومتي، کسي به ايشان اجازه سخنراني و گفتن آن مطالب را داده بود؟


    نمي دانم، من اطلاع ندارم که اجازه داشته يا نداشته، ولي مي دانم که دانشگاه از او دعوت کرده بود.


    به شما نگفته اند که پسرتان، چه مدت بايد در زندان بماند؟


    به ما چيزي نگفتند و اجازه هم نمي دهند برويم پيش او.


    خيلي نگران او هستيد؟


    مگر ممکن است پدر نگران فرزندش نباشد.


    آيا از طريق مقامات دولتي پيگيري کرده ايد، ببينيد مي شود برايش کاري انجام داد يا خير؟


    ما جايي را نداريم که پيگيري کنيم. پيگيري نکرده ايم. دستمان به هيچ جا بند نيست و واگذار مي کنيم به خدا، انشا الله تقاص اورا، خداوند از هر کس که باعث اين مسئله است بگيرد، انشا الله.



    سلام

    ممنون از اينكه شعر را با ذكر نام منبع بيان كرديد...

    وبلاگ قشنگي داريد ....

    خدا خيرتون بده

    يا علي

    يا لطيف

    گر نگاهي به ما کند زهرا

    درد ما را دوا کند زهرا...